سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فرستاده تو میزان خرد تو را رساند و نامه‏ات رساتر چیزى است که از سوى تو سخن راند . [نهج البلاغه]

* لا یمکن الفرار من حکومتک؛ لا یمکن الفرار از عشق *

واقعه ای که شاید روزگاری اتفاق افتاده باشد و صورت امروزش. 

در بیابان دو سوار رد می شدند از کنار هم. می شناختند هم را. مرکب را نگه داشتند..

 

-سلام علیکم برادر!

- علیکم السلام  ورحمه الله! عبور ازین بیابان آن هم این وقت روز؟! ( ممکن است هم گفته باشد:جلوی چشم ماموران آن ملعون؟)

- آمده بودم از امام(ع) اذن بگیرم برای....

این جای خالی را چیزهای زیادی می تواند پر کند.

برای حج.

برای منصوب کردن فلانی به فرمانداری فلان آبادی

برای انجام یک امر

برای مذاکره با یک گروه

برای...

---------

چند وقت پیش ، کسی را دیدم که هنوز برای کارهایش( البته نه همه ی کارهایش) از امام ش اذن می گرفت...

 و بعد من فکر کردم که آیا من هم اذن می گیرم؟

و اگر نمی گیرم چرا؟

امام زنده ندارم که دارم.

جواب نمی دهد که می دهد.

در دسترس نیست که هست.(فرمود: می شنویم قبل از آنها لبهایتان را تکان دهید...)

پس چه خاکی به سرم شده؟

یا اینکه در زمان ما تکلیف همه چیز روشن است! ها؟!

هه! اگر روشن است پس چرا مثل...در گل...

نه...

شعور ندارم

همین.

لا اقل اش این است که یادم باشد: آقا! من به اذن تو قدم برمی دارم! به اذن تو نفس می کشم... به اذن توست اگر کاری می کنم! ...

و نیت کنی اول آن کار

که به اذن توست  همه ی این ها.

آن وقت مطمئن باشی که امام ت هست .

آقا! ما اهل کوفه نیستیم اما جدا بی شعوریم...

http://mabar10.blogfa.com/




مســـــــــــافـــــــــــر ::: شنبه 89/9/6::: ساعت 1:25 عصر